بایگانی دسته: تردیدها و دغدغه ها

خانه روح کجاست؟

من فکر می کنم که روح آدم یک جایی، در یک زمان و مکان خاصی، متوقف می شود و هر چند وقت یک بار هم به آن مکان بر می گردد. توی خواب البته. مثلا همه خوابهای معنادار من در … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای خانه روح کجاست؟ بسته هستند

تصویر گذشته

دیشب برای اولین بار فیلم ربه کا را دیدم. کتابش را حداقل ده باری خوانده بودم در نوجوانی. فکر کنم حتی اولین جمله هایش را هم از حفظ بودم چون تا گفت که دیشب خواب دیدم که به مندرلی برگشته … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای تصویر گذشته بسته هستند

حرف نزنی نمی گویند لالی…

من یک توانایی خیلی استئنایی دارم به اسم «توانایی حل مساله». البته نه مسائل ریاضی. مسائل روزمره زندگی. اینکه وقتی یک اتفاق غیر منتظره افتاد چه جوری می شود همه چیز را برگرداند به مسیری که دوست داریم باشد. برای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای حرف نزنی نمی گویند لالی… بسته هستند

کپی بهتر از اصل

ما اصفهانیها یک ویژگی بسیار منحصر به فردی داریم و آن این است که کافی است یک چیزی را یک جایی ببینیم. می توانیم کامل و بدون نقص و حتی گاهی بهتر و با کیفیت بالاتر در زندگی خودمان پیاده … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها, یادداشت های روزانه | دیدگاه‌ها برای کپی بهتر از اصل بسته هستند

زندگی بدون تعادل

من فکر می کردم فقط خودم هستم که وقتی یک کاری را شروع می کنم می روم تا تهش. اما حالا فهمیدم که این ویژگی بیشتر افراد جامعه ماست. ما در هر کاری که وارد شویم «عمیق» و «با تمام … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای زندگی بدون تعادل بسته هستند

در باره من…

به این نتیجه رسیدم که باید چیزی را که در پروفایل وبلاگم در باره خودم نوشته ام  تغییر دهم. درست است که من هنوز همان مادری هستم که  نوشتن را به خاطر دخترم شروع کرده ام تا حرفهایی را که نمی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها, وبلاگ | دیدگاه‌ها برای در باره من… بسته هستند

میان ماه من با ماه گردون…

۱- چند روز پیش رفته بودم آزمایشگاه. توی سالن انتظار نشسته بودم که عکس کیت میدلتون روی جلد مجله ای توجهم را جلب کرد. مجله را برداشتم. من هم مثل خیلی از هم سن و سالانم مجذوب او شده ام؛ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | ۱ دیدگاه

آیا کاری که انجام می دهم درست است؟

1- به همان سرعتی که من دارم تجربه های ذهنی ام را کنار می گذارم، دوستانم دارند این گونه تجربه ها را وارد زندگیشان می کنند؛ انگار که زندگی و تجربه هر کداممان، با کمی اختلاف فاز، تکرار زندگی و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها, مادرانه ها | دیدگاه‌ها برای آیا کاری که انجام می دهم درست است؟ بسته هستند

چند نکته به عنوان یادآوری

اینها را، البته به صورت خلاصه، به عنوان یک کامنت زیر پستی نوشتم که نویسنده اش از دردها و غصه هایش گفته بود چون می خواست که نسل بعدی این مشکلات را نداشته باشند. به نظرم، با اینکه چندان ساختارمند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای چند نکته به عنوان یادآوری بسته هستند

عجب چیزی است این ذهن

صبح: نمی دانم چرا از لحظه ای که گفت باردارم نگران شدم. انگار که این بچه قرار نیست به دنیا بیاید. گفتم که تا سه ماه اول نگذشته به کسی نگو. برایش یک عالمه مقدمه چینی کردم در مورد اینکه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای عجب چیزی است این ذهن بسته هستند