بایگانی ماهیانه: ژانویه 2015

از فردا…

این روزها بیشتر از همه چیز به «گوش» نیاز دارم. به اینکه یکی باشد و غرغرهایم را بشنود. بعضی وقتها گلویم درد می گیرد از بس حرف می زنم. مطمئنم گوش طرف مقابل هم همینطور. ولی اینقدر نجیب اند که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در از هیچ و همه ... بی ربطِ بی ربط | ۲ دیدگاه

امانوئل

تمام سال دو هزار و چهارده برای من در انتظار او گذشت. در انتظار اینکه بدانم نظرش راجع به کارم چیست. آخرین بار دسامبر ۲۰۱۳ با هم جلسه داشتیم و بعد  کلا ناپدید شد تا سپتامبر ۲۰۱۴٫ کریستین یک بار … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | ۸ دیدگاه

من و شارلی…

قاعدتا آدمی که دارد توی فرانسه زندگی می کند باید راجع به اتفاقات این چند روز یک چیزی بنویسد. من اما… دلم نمی خواهد چیزی بنویسم. همه چیزهایی که می خواستم بنویسم یا بگویم را دیگران گفته اند قبلا. آن … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها, یادداشت های روزانه | ۲ دیدگاه