بایگانی ماهیانه: آگوست 2013

گربه های خیابانی، گربه های خانگی

این روزها توی هر جمعی که می رویم مهم ترین سوالی که مطرح می شود این است: می مانید یا برمی گردید؟ من فکر می کنم آدمی که رفت دیگر سخت است برایش که برگردد؛ ممکن است همیشه دلش هوای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | ۵ دیدگاه

عکس

امروز رفتم عکس پرسنلی بگیرم برای تمدید پروانه نظام مهندسیم. وارد عکاسی محلمان که شدم نگاه صاحب مغازه چند ثانیه قفل شد روی من. انگار که مثلا مرا به خاطر آورده باشد. عکس کارت دانشجویی ام را توی همین عکاسی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت های روزانه | دیدگاه‌ها برای عکس بسته هستند

جشن تنهایی

بعد از این همه مدت شلوغی، چند دقیقه است که من و رها توی خانه تنها هستیم. رها خواب است هنوز. تنها بودن برای من یعنی یک جشن. توی تنهایی تازه ذهنم شروع می کند به حرف زدن. توی شلوغی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت های روزانه | ۱ دیدگاه

خلا

۱- دخترخاله ام جاری دار شده. مادرشوهرش ماشین لباسشویی بوش عروس جدید را زده توی سر عروس اولی که هفت هشت سال پیش ۵۰ میلیون تومان جهیزیه آورده. دخترخاله ام که عروس وسطی است مکالمه اشان را برای ما تعریف … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در از هیچ و همه ... بی ربطِ بی ربط | دیدگاه‌ها برای خلا بسته هستند

رویا

روی میز آتلیه نشسته بود؛ من روی سه پایه. میان زانوانش محاصره شده بودم. گفت توی همه این سالها با آدمهای زیادی بوده اما توی خلوتش فقط به من فکر کرده. باور نکردم. می فهمیدم که دارم خواب می بینم. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در کهنه خاطرات | ۳ دیدگاه

عید فطر

تمام شدن ماه مبارک رمضان بر کسانی که در این ماه بیشتر از همیشه خوابیدند و از میان تمامی عبادات تنها به خواب چسبیدند و به جای «صیام» فقط گرسنگی کشیدند و  با جمله «من روزه ام» دهان کسانی را … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هیچ | دیدگاه‌ها برای عید فطر بسته هستند

اعتراض

خواهرم مدتها بود که داشت روی مخ من کار می کرد که بیا برویم لیزر. خودش رفته بود و از نتیجه و از قیمت خیلی راضی بود. من هم با وجود اینکه کلا در اینجور مسائل ترسو هستم اما از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفرنامه, یادداشت های روزانه | ۲ دیدگاه

سفر

دو سال پیش که آمدم ایران، شدیدا تحت تاثیر اتفاقاتی که در همان یک سالی که من نبودم افتاده بود قرار گرفتم. همه چیز عوض شده بود. من برای انجام یک کار اداری ساده به دردسرهای عجیب و غریبی می … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفرنامه, یادداشت های روزانه | ۱ دیدگاه