بایگانی دسته: تردیدها و دغدغه ها

در آینده می خواهید چه کاره شوید؟

در ۱۶ سالگی می خواستم جراح مغز شوم. اما در همان ۱۶ سالگی موقع انتخاب رشته مدرسه به جای اینکه بروم تجربی رفتم ریاضی. در ۱۸ سالگی می خواستم معمار شوم. در ۲۳ سالگی معمار شدم. بعد دلم خواست که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | ۱ دیدگاه

مبارک می شود آیا؟

این را آقای سیدآبادی نوشته در روزنامه بهار: «…..قیمت افطاری در رستوران‌های مختلف متفاوت است، اما در شمال تهران با هزینه هر نفر ۴۰، ۵۰‌هزارتومان می‌توان یک مهمانی نه‌چندان پرزرق‌و‌‌برق تدارک دید.حالا این رقم را در نظر داشته باشید و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای مبارک می شود آیا؟ بسته هستند

انگیزه

افتاده ام بین یک سری آدم که می گویند انگیزه نداریم کارهایمان را تمام کنیم. من نمی فهمم اصلا که این انگیزه چیست که اینها ندارند. به نظر من همین که اینقدر کار هست خودش به اندازه کافی انگیزه است … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها, هیچ, یادداشت های روزانه | دیدگاه‌ها برای انگیزه بسته هستند

حرف… خاطره… راز

۱- هنوز نمی دانم که ترجیح می دهم کسی عیب هایم را رودررویم بگوید یا اینکه پشت سرم حرف بزند. اما این را می دانم که نمی توانم به آدمهایی که زیاد بدی دیگران را می گویند اعتماد کنم. به … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها, هستن | دیدگاه‌ها برای حرف… خاطره… راز بسته هستند

همه… برای همه…

دیروز من و رها دعوت شدیم به برنامه پایان سال کلاس رقص یک خانم کوچولوی ۴ ساله. برای اولین بار احساس می کردم که به عنوان «مادر» دارم در یک برنامه شرکت می کنم. با اینکه بچه من جزو اجرا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای همه… برای همه… بسته هستند

چرا زنها به شوهرانشان خیانت می کنند؟

چند وقت است که دارم به جواب این سوال فکر می کنم. بعد از داستان های که از خواهر شوهرم شنیدم در گیریم با این موضوع شدید تر شد. برایم عجیب بود که چگونه می شود که زنها کاری بر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای چرا زنها به شوهرانشان خیانت می کنند؟ بسته هستند

بترس

بترس از آنهایی که هنوز سرشان نرسیده به بالش صدای خروپفشان بلند می شود اما وقتی بیدار می شوی قسم می خورند که تا صبح چشم روی هم نگذاشته اند.بترس از آنهایی که می گویند هر غذایی که باشد می … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها, فیلسوفانه | دیدگاه‌ها برای بترس بسته هستند

ناتانائیل… مثل خوشبخت ها زندگی کن.

«ناتانائیل…» بدان که کلید سرنوشت هر کسی در دست خود اوست. مائیم که خوشبختی یا بدبختی، شادی یا غم و خرسندی یا ناخوشنودی خودمان را رقم می زنیم. خوشبختی ما نه به پدر و مادرمان وابسته است، نه به همسرمان … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای ناتانائیل… مثل خوشبخت ها زندگی کن. بسته هستند

شادی دل را کف بزن ای دوست…

توی فیس بوک خواندم که وزیر کشور موقع اعلام نتایج گفته: «کف هم زدین اشکالی نداره. دوره کف زدن شروع شد دوباره.» خیلی ناراحت شدم از حرفش. ولی با خودم فکر کردم که راست می گوید.  دلخوشیهایمان و انتظاراتمان خیلی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای شادی دل را کف بزن ای دوست… بسته هستند

چند سوال

 1– چرا رأی می دهم؟ الف: چون آقا گفته که بروید رأی دهید. ب: چون می خواهم رئیس جمهور کشورم را انتخاب کنم. ج: چون می خواهم برای انتقادات و مطالبات آینده ام زبانم دراز باشد. د: چون حضور و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای چند سوال بسته هستند