اواخر اکتبر است؛ اوایل نوامبر
عشق من، دلم برایت تنگ شده
اواخر اکتبر است؛ اوایل نوامبر
عشق من، دلم برایت تنگ شده
اواخر اکتبر است؛ اوایل نوامبر
عشق من، دلم برایت تنگ شده
اواخر اکتبر است؛ اوایل نوامبر
عشق من، دلم برایت تنگ شده
2- دو سه سال است که توی فیس بوک یک جنبش راه افتاده که به جای کشتن گوسفند در عید قربان درخت بکارید. با خودم عهد کرده بودم که امسال اگر کسی از دوستانم این را نوشت برایش بنویسم که بعضی از آدمها فقط همین یک روز در تمام سال می توانند گوشت بخورند؛ می خواستم بنویسم که اینقدر خسیس نباشید؛ می خواستم بنویسم که آدم ها گوسفند ها را پرورش می دهند برای اینکه روزی سرشان را ببرند و گوشتشان را بخورند؛ می خواستم بنویسم که توی مملکتی که محبوب ترین غذایش کباب است این حرف فقط یک شعار خنده دار است. خیلی چیزها می خواستم بنویسم اما… امسال هیچ کدام از دوستانم به کشته شدن گوسفندها اعتراض نکردند. (خدا پدر تقارن میمون عید قربان و روز شکرگزاری را بیامرزد.)
3- یکی از آرزوهای بزرگ من این است که گیاهخوار بشوم. کلا غذاهای گیاهی را خیلی دوست دارم؛ عاشق سالاد هستم و توی هر غذایی تا جایی که بشود سبزیجات می ریزم. اما می دانم که تا زمانی که رها آنقدر بزرگ نشود که غذاخوردنش به سلیقه غذایی من وابسته نباشد نمی توانم این کار را انجام دهم. هر کاری هم که بکنیم باز هم خون سازی در بدن به خوردن گوشت وابسته است.
4- خوب است که زمین سبز شود. اما لازم نیست درخت کاشتن به جای کشتن گوسفند باشد. گوسفندتان را بکُشید و گوشتش را هم خودتان بخورید و هم به نیازمندان بدهید؛ هم در زمان مناسب درختتان را بکارید. گرچه اگر بخواهیم اکولوژیک فکر کنیم شاید توی اقلیم و جغرافیای کشور ما کاشته شدن خیلی از گونه های گیاهی به ضرر طبیعت باشد.
5- دیروز برایم اس ام اس آمده بود که «خدایا دل قربانی کردن فرزند نداریم؛ توان قربانی گوسفند نیز نداریم؛ همسرانمان پیشکش درگاهت»… عید قربان مبارک.
* Bonne fête به فرانسه یعنی عید مبارک.
پی نوشت: در فرانسه تاریخ قمری بر اساس عربستان سعودی محاسبه می شود. برای همین معمولا در مناسبت های مذهبی یک روز میان ایران و مسلمانان اینجا اختلاف هست. هر چند توی محاسبات نجومی استهلال، هر دو کشور توی یک محدوده قرار می گیرند.
پی نوشت: کلی نتیجه می شود گرفت از این چیزی که نوشتم. از اینکه اگر حالتان زیاد خوب نیست یک کم به خودتان بیشتر برسید تا اینکه اجازه دهید خودتان و بچه هایتان متنوع لباس بپوشند. برای من همین بس که دیگر از اینکه مهم ترین دغدغه رها این باشد که مامان و بابا مال او هستند و او خوشگل است ناراحت نمی شوم!
بعضی جاها هستند که هر آدمی به آنجا برود رشد می کند.
بعضی آدمها هستند که هر جا که باشند رشد می کنند.
بقیه آدمها باید بگردند جای مناسب خودشان را پیدا کنند تا بتوانند رشد کنند.
آدم برای اینکه رشد کند باید یا جای مناسبش رشد خودش را پیدا کند؛ یا به یکی از جاهایی برود که بستر مناسبی برای رشد هر انسانی ست؛ یا از این آدمهای همیشه و همه جا در حال رشد پیدا کند و بچسبد بهشان؛ باشد که او هم سبز شود.
من کامل نیستم. تو هم نیستی. اصلا قرار هم نیست که باشیم. فقط قرار است با همینی که هستیم با هم ارتباط برقرار کنیم. بدون اینکه من یا تو مجبور شویم خودمان را سانسور کنیم. من به «تو» احترام می گذارم. تو هم به «من» احترام بگذار. بگذار دوستی مان باعث شود که خودمان را بیشتر دوست داشته باشیم.