بایگانی دسته: تردیدها و دغدغه ها

برای همه امان متاسفم

برای همه امان متاسفم. در شب تولد دخترم به جای اینکه برایش بنویسم که زندگی بهترین فرصتی است که خدا به انسانها داده باید برایش بنویسم که متاسفم از اینکه باعث آمدنت به این دنیا شدم؛ دنیایی که باید در … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها, مادرانه ها | دیدگاه‌ها برای برای همه امان متاسفم بسته هستند

اندر فواید داشتنِ الگو

1- همیشه می گفتند از پیامبر الگو بگیرید. می شنیدیم که حضرت زهرا برای زنها الگوست. هیچ کس توضیح نمی داد که این یعنی چه و من همه اش فکر می کردم چگونه می توانیم از کسانی الگو بگیریم که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها, مادرانه ها | دیدگاه‌ها برای اندر فواید داشتنِ الگو بسته هستند

خستگی های یک سی ساله

تازه فهمیده ام که خیلی طبیعی است که آدم در دهه چهارم زندگیش همیشه خسته باشد. هیچ دوره ای در زندگی اینقدر سخت نیست. نه شور و هیجان و انرژی بیست سالگی هست و نه آرامش و جا افتادگی چهل … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای خستگی های یک سی ساله بسته هستند

رازِ جوانیِ روح

1- قبل ترها اصلا دوست نداشتم کِرِم بزنم. از اینکه چیزی روی پوستم باشد بدم می آمد؛ آن هم یه چیز چرب. حتی در دوره راهنمایی و دبیرستان هم لوسیون های بدبوی جوشهای دوران بلوغ را به زور استفاده می … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای رازِ جوانیِ روح بسته هستند

کلاس صدا – برداشت من

من فکر می کنم که آنچه که در کلاس صدا در باره تغییر ریتم و آنتراکت و تنش و آرامش گفته شد، به همان اندازه که در کلاس درس و سخنرانی و ارائه و اینجور چیزها می تواند مفید باشد، … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تجربه های من, تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای کلاس صدا – برداشت من بسته هستند

از نظر کاری…از نظر انسانی

1- دخترک دانشجوی سالهای اول پزشکی بود. با یک دفترچه آمد بالای سرم و گفت که می خواهد چند تا سوال بپرسد. تخت را کشید کمی عقب تر تا راحت تر بتواند صدای مرا بشنود. پرسید چه شده و برای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای از نظر کاری…از نظر انسانی بسته هستند

اینجا یا آنجا

من فکر می کنم اگر آدمها یاد می گرفتند طیُ الارض کنند بیشتر مشکلاتشان حل می شد؛ می توانستند بدون نگرانی از دلتنگی و وابستگی های عاطفی در هر جای دنیا که شرایط بهتری برایشان ایجاد کند زندگی کنند؛ می … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای اینجا یا آنجا بسته هستند

زندگی با سرعت فیس بوکی

چقدر این فیس بوک زندگی آدمها را دستخوش تغییر کرده. چقدر با فیس بوک ناپایدار شده شادیهایمان وغصهه هایمان. در فاصله یکی دو دقیقه مرگ کسی را  تسلیت می گویی و ازدواج دیگری را تبریک. نه فرصت داری تمام روز … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای زندگی با سرعت فیس بوکی بسته هستند

اخلاق های بیخود من

امروز بالاخره بعد از یک سال و خورده ای دانشجو شدن رفتم توی رستوران دانشگاه غذا خوردم. اصلا برای کارت دانشجوییم برچسب سال جدید نگرفته بودم. حتی نمی دانستم که چگونه باید کارت را شارژ کنم… ولی دیگر چاره ای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها, مادرانه ها | دیدگاه‌ها برای اخلاق های بیخود من بسته هستند

ساده باش…

بعضی غذاها خوشمزه اند. خیلی. اما دو سه بار که پشت سر هم خوردی دلت را می زنند. بعضی غذاها با اینکه ساده اند می توانی هر روز از طعمشان لذت ببری. مثل غذاهای حاضری یا صبحانه. یادم می آید … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای ساده باش… بسته هستند