بایگانی دسته: رها

رها و تارا

آیدین را قبل از آن شب چند بار در جمع ایرانیان دیده بودم. در مورد معماری حرف زدیم. قرار یک کار هم گذاشتیم؛ اینکه برای مجله ما با یک معمار فرانسوی مصاحبه کند؛ اما فقط در همین حد. کلیات و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در رها, کهنه خاطرات, مادرانه ها | ۳ دیدگاه

سلام به روی…

رها یاد گرفته است که بگوید سلام به روی ماهت… به چشمون سیاهت… تازه با این جمله معلوم شد که فارسی را با لهجه حرف می زند. ما که می دانستیم البته. اما حالا همه فهمیدند. خیلی بامزه می گوید… … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در رها, یادداشت های روزانه | دیدگاه‌ها برای سلام به روی… بسته هستند