-
بایگانی
- تیر و مرداد 1403
- بهمن و اسفند 1402
- دی و بهمن 1402
- دی و بهمن 1400
- آذر و دی 1400
- فروردین و اردیبهشت 1400
- آذر و دی 1399
- آذر و دی 1398
- آذر و دی 1397
- تیر و مرداد 1396
- اردیبهشت و خرداد 1396
- اسفند و فروردین 1395
- خرداد و تیر 1395
- اردیبهشت و خرداد 1395
- فروردین و اردیبهشت 1395
- اسفند و فروردین 1394
- بهمن و اسفند 1394
- دی و بهمن 1394
- آذر و دی 1394
- آبان و آذر 1394
- مهر و آبان 1394
- شهریور و مهر 1394
- مرداد و شهریور 1394
- تیر و مرداد 1394
- اردیبهشت و خرداد 1394
- فروردین و اردیبهشت 1394
- اسفند و فروردین 1393
- بهمن و اسفند 1393
- دی و بهمن 1393
- آذر و دی 1393
- آبان و آذر 1393
- مهر و آبان 1393
- شهریور و مهر 1393
- مرداد و شهریور 1393
- تیر و مرداد 1393
- خرداد و تیر 1393
- اردیبهشت و خرداد 1393
- فروردین و اردیبهشت 1393
- اسفند و فروردین 1392
- بهمن و اسفند 1392
- دی و بهمن 1392
- آذر و دی 1392
- آبان و آذر 1392
- مهر و آبان 1392
- شهریور و مهر 1392
- مرداد و شهریور 1392
- تیر و مرداد 1392
- خرداد و تیر 1392
- اردیبهشت و خرداد 1392
- فروردین و اردیبهشت 1392
- اسفند و فروردین 1391
- بهمن و اسفند 1391
- دی و بهمن 1391
- آذر و دی 1391
- آبان و آذر 1391
-
اطلاعات
بایگانی دسته: ترجمه
پاییز شده
از وقتی برای اولین بار آهنگ Fin octobre, début novembre از ایزابل بولای را شنیدم محال است پاییز بشود و یادش نیفتم. این متنی که گذاشته ام البته ترجمه خوبی نیست. فقط برای انتقال یک تصویر کلی از متن آهنگ … ادامهی خواندن
عاشق
پسر کوچکی بود به نام ارنستکه دخترها را دوست داشت (اذیت کند)؛ و بیشتر از همه سالومه را. و دختر کوچکی بود به اسم سالومهکه همه کارهایی را که ارنست انجام می داد برای مادرش تعریف می کرد.همه چیز را؛اینکه … ادامهی خواندن
منتشرشده در ترجمه
دیدگاهها برای عاشق بسته هستند
تو+ من
تو به اضافه من به اضافه تمام کسانی که این را می خواهند به اضافه او به اضافه تمامی کسانی که احساس تنهایی می کنند بیا بیا و به این رقص بپیوند بیا و بگذار که این جریان بی پروا … ادامهی خواندن
منتشرشده در ترجمه
دیدگاهها برای تو+ من بسته هستند
نمی دانم…
من می دانمچگونه مسیر رودخانه ها را تغییر دهمبلدم کوه باری را تا آن سوی دریاها حمل کنماز اینکه قوانین را نقض کنمیا از خشم خداوندنمی ترسمیادگرفته ام چگونه یک میخ را در انبار کاه بیابمقربانی نیستمکبوتر همو برای اینکه … ادامهی خواندن
منتشرشده در ترجمه
دیدگاهها برای نمی دانم… بسته هستند
میان ما…
میان ما داستانی است که تصادفی شروع شده است از چشمانمان که به دنبال هم می گردند میان ما دستانمان اولین قرار ملاقات را برنامه ریزی می کنند میان ما زمان است که بی خیال می گریزد زندگی است که … ادامهی خواندن
منتشرشده در ترجمه
دیدگاهها برای میان ما… بسته هستند
هیچ چیز پایان نمی پذیرد…
بروبا این باور که تکلیفت را به پایان رسانده ایبا وجود همه جاه طلبی که داشته ایو با تمامی آنچه پشت سر گذاشته ایحتی اگر تنها یک دلیل برای زندگی داشته باشیحتی اگر مطمئن نباشی که باید بعد از رفتنت … ادامهی خواندن
منتشرشده در ترجمه
دیدگاهها برای هیچ چیز پایان نمی پذیرد… بسته هستند
این روزها…
روزهایی هست مثل این روزها که در آن هیچ چیز معنایی ندارد و همه گواه ها هزاران فرسنگ با من فاصله دارند و هر چه بیشتر به تو نگاه می کنم بیشتر عقلم را از دست می دهم در این … ادامهی خواندن
منتشرشده در ترجمه
دیدگاهها برای این روزها… بسته هستند
منتظرم بمان…
منتظر بمان منتظرِ کسی که نمی آید منتظر بمان بی آنکه ایمانت را از دست بدهی برای در پیش گرفتن راهی که انتخاب کرده ایم بعضی وقتها باید بگذاریم که زمان بگذرد علیرغم همه چیزهایی که می خواهند در ما … ادامهی خواندن