من اراد شیئا ناله او بعضه…

۱- تمام دوستان و آشنایان و همسایگان فرانسوی در توصیف من در یک کلمه اتفاق نظر دارند: «الگانت». خودشان فکر می کنند که اگر هر بار که مرا می بینند این را به من یادآوری کنند خوشحال می شوم اما… من به این فکر می کنم که آیا واقعا هیچ چیز دیگری جز زیبایی ظاهری برای ارائه نداشته ام.

۲- در بچگی عاشق بنز مدل الگانس بودم. از آرزوی داشتنش فقط این کلمه «الگانت» به من رسید. حالا مطمئنم که اگر ۵۰ هزار یورو داشته باشم قطعا با آن بنز نمی خرم!

۳- یک روز که با رها داشتیم از خرید بر می گشتیم و او داشت برای من استدلال می کرد که چرا اجازه نداده ام عروسک فلان پرنسس را که دوست داشته برایش بخرم. جلوی در خانه یک آئودی شاسی بلند خیلی شیک پارک شده بود. به رها نشانش دادم و گفتم من هم دلم می خواهد از اینها داشته باشم، اما آدمها نمی توانند همه چیزهایی را که دوست دارند داشته باشند. قانع شد. چند روز پیش در تهران یک ماشین شاسی بلند سیاه را به پدرش نشان داده و گفته: «مامان از اینها دوست داره؛ وقتی ماشینمون خراب شد براش بخریم!»

۴- هر کس چیزی را بخواهد به همه یا بخشی از آن می رسد. (فکر کنم از حضرت علی)

پی نوشت: دوستان ایرانیم هیچ اتفاق نظری در مورد من ندارند. بعضی ها فکر می کنند من از دنیای فرشته ها به این دنیا آمده ام. فکر می کنند نهایت مهربانی هستم. فکر می کنند یک دوست خوبم. بعضی ها فکر می کنند زیاد حرف می زنم. بعضی ها اگر حرف نزنم دلشان برای سخنرانیهایم تنگ می شود. بعضی ها فکر می کنند مغرورم؛ فکر می کنند زمان هایی که حرف نمی زنم خودم را گرفته ام مثلا. بعضی ها فکر می کنند که یک آدم دورو هستم که فقط تظاهر می کنم به خوب بودن. این آخریها شنیده ام که بعضی ها می گویند یک آدم «مذهبی» است که دلش می خواهد خودش را «خاص» نشان دهد. من هیچ کدام از اینها نیستم. نه آنقدر ها شیطانم و نه آنقدر ها فرشته. ولی خوشحالم که یک چیزی هست به اسم زبان مادری که با آن می توانم بیشتر افکار و احساساتم را بیان کنم. خوشحالم که لازم نیست دنبال کلمه مناسب بگردم. خوشحالم که نباید ترجمه کنم… و خوشحالم از اینکه چیزی بیشتر از زیبایی ظاهری برای ارائه داشته ام. حالا چه خوب و چه بد.

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 دیدگاه دربارهٔ «من اراد شیئا ناله او بعضه…»

  1. زری می‌گوید:

    سلام. من فکر میکنم بیشتر بر می گرده به تفاوتهای فرهنگی، فرانسویها شاید به خودشون اجازه نمیدهند زیاد درمورد درونیات دیگران که نوعی حریم خصوصی اشان است اظهارنظر کنند ولی دوستان ایرانی علاوه بر نظردهی حتی به خودشون اجازه ی قضاوت را هم داده اند(بخشی که در مورد مذهبی بودن است) . در ضمن فکر نمیکنی صفت الگانت علاوه بر زیبایی، ویژگی مهربانی را هم در بر بگیرد؟ منظورم بار معنایی لغوی اش است در کاربرد زبانشان؟یعنی به نوعی مفهوما؟
    من اراد شیئا….. چه جالب این جمله را نشنیده بودم، ولی جدیدا با چند تا از دوستان که صحبت میکردم دقیقا عین همین جمله را هم من گفتم، گفتم ظاهرا تو این دنیا هر کس هر چیزی را بخواهد انگار به نوعی و یه جوری بهش میرسه. البته یه استثنا داری، سلامتی و فرزند. انگار این عبارت در مورد مسایل مالی صادق باشه.
    جای رها و باباش خالی نباشه.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.