دست سازها

به نظر من تنها دو حس است که آدم را زنده نگه می دارد: حس مفید بودن و حس خلاق بودن. اینکه بودنت به درد آدمهای دیگر می خورد و اینکه می توانی یک چیز تازه به وجود بیاوری که اگر تو نبودی وجود نداشت.
مفید بودن درجه های متفاوتی دارد. زنی که شوهرش صبح ها در کمد را باز می کند و لباس های تمیز و اتوکشیده برمی دارد یک جوری مفید است و پزشکی که بیماری را از مرگ نجات می دهد یک جور دیگر.
خلاق بودن هم درجه دارد. کسی که مدام دکوراسیون خانه اش را تغییر می دهد یا غذاهای جدید درست می کند می خواهد خلاقیتش را به کار گیرد. کسی که می رود خیاطی و گلدوزی و بافتنی یاد می گیرد هم؛ و همینطور مدیری که روش تازه ای برای اداره محل کارش پیدا می کند یا ریاضی دانی که یک مساله را با روش جدیدی حل می کند…با این حساب فکرش را بکنید که یک کاری هم خلاقانه باشد و هم مفید. هم مفید برای دیگران و هم مفید برای جیب خودم آدم. چه می شود؟؟؟ این روزها توی فیس بوک خیلی ها را می بنیم که صفحه ساخته اند و لباس ها، زیورآلات و بقیه کارهای هنری اشان را گذاشته اند به معرض نمایش و فروش. بزرگترین لذت این روزهایم شده زیر و رو کردن این جور صفحه ها. بعضی هایشان آنقدر خوبند که آرزو می کنم ای کاش من هم می توانستم حداقل یک چیزی را که خودم طراحی کرده و ساخته ام را به تن کنم.

این نوشته در آرزوها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.