دروغ و حقیقت

آنقدر همه امان چوپان دروغگو شده ایم و آنقدر به شنیدن دروغ  عادت کرده ایم که دیگر اگر بخواهی حقیقتی را پنهان کنی لازم نیست آن را در هزارتوی دروغ بپیچی؛ کافیست آن را عریان به نمایش بگذاری؛ عریان و روشن. مطمئن باش کسی باور نخواهد کرد.
این نوشته در تردیدها و دغدغه ها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 دیدگاه دربارهٔ «دروغ و حقیقت»

  1. aidasideas می‌گوید:

    آره تازه یه چیز دیگه… چرا ما خیلی پیش میاد که بهتره یه حقیقت رو پنهان کنیم؟ فکر که می کنم دلیلش یه چیز هست “دیگران بد قضاوتمون نکنن یا نکنه ازمون دیگه خوششون نیاد…”و اینا همش حدس و گمان برای نگرانی از قضاوت دیگران هست.
    کدوم راه درست زندگی هست :۱ به خاطر این دیگران دروغ ببافیم و باز هم مظطرب باشیم ۲ حقیقت رو بگیم و برای تمامی افرادی که در مورد ما قضاوت می کنند حق انتخاب بدیم که من رو به عنوان یک انسان که تجربه میکند و زندگی را شاید نه با قاشق بلکه با کفگیر یا ملاقه می چشد بپذیرند. همون طور که من هم اونها رو می پذیرم.
    من تجربه کردم که غربیها کم دروغ می گن و ایرانیها با دروغ بزرگ می شن. غربیها بیشتر از زندگی لذت می برند و هیچ کس به کسی بدهکار نیست.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.