Tu me manques ma meilleure amie

داشت در باره بهترین دوستش حرف می زد. نه اینکه بخواهد پز دوستش یا رابطه اشان را بدهد. داشت می گفت که مثلا خودش چقدر خوب بلد است رابطه دوستانه را از رابطه کاری جدا کند. این کلمه «بهترین دوست» را که گفت دلم رفت یک جای خیلی دور. دلم خیلی تنگ شد برای بهترین دوستم.  گفتم خوش به حال او که تو بهترین دوستش هستی و خوش به حال تو که بهترین دوستت کنارت است. با همان لحنی که بعضی وقتها به رها می گویم خوش به حالت که مادرت کنارت است. گفت می توانی دوباره بسازی. گفتم این شکل دوستی یک شبه به دست نمی آید؛ چندین سال طول می کشد. گفتم او را بین چند صد آدم پیدا کرده ام. اینجا که کلا تعداد آدمهایی که می شناسم خیلی کم است و اینکه توانسته ام چند تا «دوست» پیدا کنم واقعا خوش شانسی است. برای بهترین دوستم همینها را فرستادم توی وایبر. هنوز کلی مانده تا از خواب بیدار شود.

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

5 دیدگاه دربارهٔ «Tu me manques ma meilleure amie»

  1. هما می‌گوید:

    سلام، 🙂 مبارک باشه مکان جدید . 🙂
    چه خوبه که می تونید بهترین دوست داشته باشید.
    من خیلی مشکل دارم توی انتخاب بهترین! و حس می کنم تقریبا چیز بهترین خاصی ندارم! 🙁
    از بچگیم همینطوری بودم!

  2. عسل می‌گوید:

    عتیق جان دوست خوب واقعا از فامیل هم بهتره. واقعا هیچکی جای دوستان قدیمی رو نمیگیره. پیداکردن دوست خوب و حفظش،همین جا در مملکت خودمون کار سختیه چه برسه به جایی که تعداد همزبون هم کمتره. هرچند اینکه میگن همدلی از همزبونی بهتره واقعا درسته…
    من فکر کنم دوست خیلی خوبی نبودم واسه دوستام. چون همیشه حس می کنم اونجوری که من دوسشون دارم و وابسته شونم، هیچکدوم، حتی بهترین دوستم هم نیست…شاید من بهترین دوست اونم واون نیست…شایدم برعکس
    بهرحال حتی خوشبحال تو که اینهمه دور از دوستت، مطمئنی که یه بهترین دوستی یه جایی از دنیا داری

  3. شفق می‌گوید:

    دوست ثروته….هدیه خداست …

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.