بایگانی دسته: سفرنامه

اولین مشق

«فکر می کنم راهی وجود دارد تا بتوان از واقعیات تلخ و ناخوشایند به آرامی سخن گفت؛ به هر حال بهترین راه برای بیرون رفتن از کسادی بازار روزمرگی همین است.» آنا گاوالدا – اگر کاپشن بادکنکی نپوشی زمستان نمی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تمرین نوشتن, سفرنامه | ۱ دیدگاه

پیرمردِ شهرِ جادو

«طلسم وجود دارد؟» این را من با صدای بلند از همسر پرسیدم. خندید و گفت «دوباره سریال دیده ای؟» به شوخی اش اعتراض کردم. گفتم که سوالم جدی است. دیگر ذهنم نمی توانست به این سوال که «چرا ما اینقدر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفرنامه, شبه داستان | ۳ دیدگاه

از طب

۱- گفت با پسرش رفته پیش یک دکتر یانگومی. از اینهایی که نبض آدم را می گیرند و همه بیماریها و مشکلاتش را ردیف می کنند. خیلی زن مدرنی بود. اول باورم نشد. بعد که با جزئیات بیشتری ماجرا را … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفرنامه | ۲ دیدگاه

تهران یک پسر بچه هفت ساله است.

تهران شبیه بک پسر بچه بیش فعال است که وقتی به خواب می رود یادت می رود که تا چند لحظه قبل مشغول شیطنت بوده. ساعت دوی صبح که توی تهران بچرخی باور نمی کنی که این همان شهر شلوغ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفرنامه | ۱ دیدگاه

اعتراض

خواهرم مدتها بود که داشت روی مخ من کار می کرد که بیا برویم لیزر. خودش رفته بود و از نتیجه و از قیمت خیلی راضی بود. من هم با وجود اینکه کلا در اینجور مسائل ترسو هستم اما از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفرنامه, یادداشت های روزانه | ۲ دیدگاه

سفر

دو سال پیش که آمدم ایران، شدیدا تحت تاثیر اتفاقاتی که در همان یک سالی که من نبودم افتاده بود قرار گرفتم. همه چیز عوض شده بود. من برای انجام یک کار اداری ساده به دردسرهای عجیب و غریبی می … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سفرنامه, یادداشت های روزانه | ۱ دیدگاه