بایگانی ماهیانه: جولای 2013

تب

بازدید گذاشته بودند از دادگاه اروپایی حقوق بشر*. به عنوان یکی از مدول هایی که باید بگذرانیم. من از ۵۴ ساعت اجباریم چند ساعت هم بیشتر کلاس رفته بودم اما برای این یکی هم ثبت نام کردم؛ چون تقریبا هر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در شبه داستان, یادداشت های روزانه | دیدگاه‌ها برای تب بسته هستند

ما اینجا چه کار می کنیم؟

این سوالی است که دختر چهارساله از مادرش می پرسد وقتی مدرسه تعطیل می شود؛ وقتی حوصله اش سر می رود. می گوید برویم پیش مامان مهری.این سوالی است که من از خودم می پرسم وقتی همسر با من قهر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هیچ | دیدگاه‌ها برای ما اینجا چه کار می کنیم؟ بسته هستند

در آینده می خواهید چه کاره شوید؟

در ۱۶ سالگی می خواستم جراح مغز شوم. اما در همان ۱۶ سالگی موقع انتخاب رشته مدرسه به جای اینکه بروم تجربی رفتم ریاضی. در ۱۸ سالگی می خواستم معمار شوم. در ۲۳ سالگی معمار شدم. بعد دلم خواست که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | ۱ دیدگاه

échange*

۱- جمعه ناهار مهمان همکار رومانیایی همسر بودیم که شوهرش فرانسوی است. یک بار آمده بودند استراسبورگ برای اینکه شوهر و بچه ها در امتحان زبان چینی(!) شرکت کنند. حدود ظهر جلوی کاتدرال قرار گذاشتیم که با هم شهر را … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت های روزانه | دیدگاه‌ها برای échange* بسته هستند

همیشه ماندن… همیشه عاشق ماندن…

بعضی آهنگ های عاشقانه هستند که وقتی می شنوی دلت می خواهد یکی آن را برای تو بخواند؛ تو معشوقِ تویِ آن شعر باشی؛. یکی باشد که اینقدر دوستت داشته باشد که به خاطر تو شاعر بشود؛ از دلتنگی نبودنت … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هیچ | ۱ دیدگاه

فاصله

بهترین راه برای درکِ واقعیتِ یک چیزِ آشنا فاصله گرفتن از آن است. این را در سفر به شهری که تا یک سال پیش در آن زندگی می کردم فهمیدم.

منتشرشده در یادداشت های روزانه | دیدگاه‌ها برای فاصله بسته هستند

احقاق حق یا لجبازی؟

خدا نکند که آدم بیفتد روی دنده لج. مثل الان من که دارم از عصبانیت می ترکم و حاضرم هر کاری بکنم تا به کسانی که عصبانیم کرده اند آسیب برسانم حتی به این قیمت که خودم متحمل ضرر شوم…از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت های روزانه | دیدگاه‌ها برای احقاق حق یا لجبازی؟ بسته هستند

مبارک می شود آیا؟

این را آقای سیدآبادی نوشته در روزنامه بهار: «…..قیمت افطاری در رستوران‌های مختلف متفاوت است، اما در شمال تهران با هزینه هر نفر ۴۰، ۵۰‌هزارتومان می‌توان یک مهمانی نه‌چندان پرزرق‌و‌‌برق تدارک دید.حالا این رقم را در نظر داشته باشید و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در تردیدها و دغدغه ها | دیدگاه‌ها برای مبارک می شود آیا؟ بسته هستند

آموزش زبان فرانسه به روش رهایی

نوشابه می شود:  le shabé لُشابهنقاشی می شود: la ghashi لَقاشیلگن می شود: la gan لَ گنموبایل می شود: le baille لُبای نگاه کن می شود: l’éga kon لِگا کنو همبرگر هم می شود: l’ambérgér لَمبرگر حالا کی می گه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در رها | دیدگاه‌ها برای آموزش زبان فرانسه به روش رهایی بسته هستند

آدم کی می شود وبلاگ نویس؟

این روزها یک سوال ذهنم را مشغول کرده. اینکه آدم کی می شود وبلاگ نویس؟ خواننده های وبلاگش به چند تا که برسند یا چند  تا پست که بنویسد یا چند جا که لینک وبلاگش را بگذارند…؟ معیار چیست؟ و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در وبلاگ | ۴ دیدگاه