چگونه انشا، داستان یا مقاله بنویسیم؟

هر چه سعی می کنم بنشینم سر کارم نمی شود. یک چیزی پیدا می شود که حواسم را پرت کند. یک چیزی پیدا می شود که ببرد مرا به گذشته ها. من هم که آماده… برو که رفتیم.
امروز یک نفر با جستجوی انشا در باره سال ۹۱ چطور سالی بود رسیده به وبلاگ من. یاد خودم افتادم و انشا نوشتنم که هیچوقت خوب نبود. اصلا نمی دانستم که انشا نوشتن یعنی چه. یعنی هیچ کس هیچوقت نگفت. برای همین من هم  نمی نوشتم. خیلی کم می شد که گیر بیفتم به خاطر ننوشتن. این اواخر یاد گرفته بودم که به جای انشا داستان می نوشتم. نتیجه اخلاقی و اینجور چیزها. اما هیچ کس نگفت که انشا با داستان فرق دارد.
من حالا فرق انشا با داستان را می دانم. می دانم که انشا نوشتن یعنی چه. این را می نویسم برای آن کسی که حتما نمی دانسته برای موضوع انشایش چه بنویسد و چگونه بنویسد که توی این شهر فرنگ دنبالش گشته.

دوست عزیز… انشا نوشتن تقریبا همان مقاله نوشتن است. باید یک فرضیه داشته باشی. یک هیپوتز. باید انشایت را با آن شروع کنی و سعی کنی جنبه های مختلفش را در پاراگراف های جداگانه توضیح دهی. کل مطلب باید یک مقدمه داشته باشد، یک بدنه اصلی و یک نتیجه گیری. مقدمه باید با یک جمله کلیدی شروع شود. جمله ای که اساس آن چیزی است که می نویسی یا جمله ای که شاید برای خواننده عجیب باشد و او را ترغیب کند تا بقیه مطلب را بخواند. هر پاراگراف هم باید با ایده اصلی اش شروع شود. بعد ایده تشریح شود و در نهایت مثالی برای روشن شدن مطلب ارائه گردد.  توصیه می کنم یک نگاهی به این کتاب بیندازید:

کتاب البته واضح و مبرهن است که… نوشته ضیاء موحد
معرفی اش در اینجا، خلاصه اش در اینجا و نقدش در اینجا

در مورد داستان کاملا برعکس است. شما باید تا جایی که می توانید موضوع اصلی را در ابهام نگه دارید. لایه لایه حقیقت را برای خواننده شفاف کنید و در آخر داستان، در جمله آخر، حرف اصلی اتان را بزنید. شاید هم نزنید و بگذارید که خواننده خودش نتیجه گیری کند.

در مقاله علمی، موضوع از یک انشای ساده کمی پیچیده تر می شود.  باید اول یک مقدمه بنویسید راجع به اینکه چرا این موضوع را انتخاب کرده اید و از مطالعه اش چه هدفی دارید و چه نتیجه ای می خواهید بگیرید. در بخش بعدی سابقه موضوع را توضیح می دهید. در این بخش ارجاع دادن خیلی مهم است. تقریبا باید همه جمله ها را از کسانی که قبلا در باره این موضوع کار کرده اند نقل قول کنید. حالا یا به صورت مستقیم یا به صورت غیر مستقیم. می توانید حرفهای قبلی ها را به صورت جدول خلاصه کنید. اگر این خلاصه کردن قبلا انجام نشده باشد و یک نتیجه جدید بدهد خودش می شود یک مقاله با موضوع بررسی ادبیات موضوع در یک زمینه خاص. در غیر اینصورت باید در بخش بعدی، کاری را که شخص شما انجام داده اید بیاورید. چیزی که به آنچه قبلی ها گفته اند اضافه می کنید. از استدلال، استقرا، تحلیل  و ارائه نمونه های موردی تا می توانید استفاده کنید. در این بخش و بخش آخر که نتیجه گیری است نباید ارجاع نویسی داشته باشید. باید فقط از قول خودتان حرف بزنید. در نتیجه گیری هم می توانید نکات مهمی را که در بخش قبل استخراج کرده اید یا به صورت نکته ای و یا به صورت یک دیاگرام نشان دهید و توضیح دهید که چشم انداز آینده تحقیقتان چیست و فکر می کنید بعد از کار شما، چگونه می شود پژوهش در این زمینه را ادامه داد.

این بود انشای من در باره نوشتن… امیدوارم برای آن کسی که برایش نوشته ام مفید باشد.

این نوشته در معلمانه ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.