فصل اول: آدم برای شتر می میرد. شتر هم اصلا متوجه چیزی نمی شود.
فصل دوم: آدم در صورتی برای شتر می میرد که شتر برای او تب کند.
فصل سوم: آدم برای شتر تب می کند در صورتی که شتر برای او بمیرد.
فصل چهارم: شتر خودش را قلیه و قورمه می کند اما آدم هیچ عکس العملی نشان نمی دهد… چرا… فقط یک کار می کند؛ لبخند می زند.
فصل دوم: آدم در صورتی برای شتر می میرد که شتر برای او تب کند.
فصل سوم: آدم برای شتر تب می کند در صورتی که شتر برای او بمیرد.
فصل چهارم: شتر خودش را قلیه و قورمه می کند اما آدم هیچ عکس العملی نشان نمی دهد… چرا… فقط یک کار می کند؛ لبخند می زند.
شتر اینجا ینی دو آدم در مواجهه با عشق؟
شتر استعاره از یک آدم نفهمه…