و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد…

آدم بعضی وقتها می ماند که چقدر تنهایی هست روی این کره خاکی. چه حجم بی شماری از تنهایی هست. آدمها یا مهاجرت کرده اند و دوستانشان را جا گذاشته اند یا خودشان مانده اند و دوستانشان رفته اند. همه دلتنگند و همه به دنبال دوست می گردند. همه به دنبال دوست می گردند اما کسی با کسی دوست نمی شود. کسی دست دوستیِ کسِ دیگری را نمی فشارد. همه از دوباره تنها شدن می ترسند. همه از دوست داشتن می ترسند. همه از «دوست» شدن می ترسند.

پی نوشت: به نظرم باید یک اجلاس ریو هم برای کاهش تنهایی راه بیفتد. از دی اکسید کربن خیلی خیلی خطرناک تر است.

این نوشته در تردیدها و دغدغه ها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.