منتظرم بمان…

منتظر بمان
منتظرِ کسی که نمی آید
منتظر بمان
بی آنکه ایمانت را از دست بدهی
برای در پیش گرفتن راهی که انتخاب کرده ایم
بعضی وقتها باید بگذاریم که زمان بگذرد
علیرغم همه چیزهایی که می خواهند در ما شک بیافرینند
ما همه می خواهیم امیدوار بمانیم
منتظر بمان
منتظر بمان که کسی به جستجویمان بیاید
منتظر بمان تا ما بتوانیم
به آرامی عشقی را که حقمان است پیدا کنیم
منتظر بمان
تا زمانی برسد که یکدیگر را درک کنیم
زندگی به ما خواهد آموخت
که همیشه حق با اوست وقتی از ما می خواهد انتظار بکشیم
منتظر بمان
منتظر کودکی که شبیه تو باشد
منتظر شنیدن صدایش
رویای من این است که اولین کلماتش را بشنوم
و آنها را با تو شریک شوم
علیرغم همه آن چیزهایی که به ما آسیب می رسانند
ما همه می خواهیم امیدوار بمانیم
منتظر بمان
تا وقتش برسد
که تو بیایی و مرا شگفت زده کنی
و همه زندگیت به وجود من وابسته شود
و ما بدون اینکه با هم حرف بزنیم
همدیگر را درک کنیم
من تمام عمرم برای تو انتظار کشیده ام
همه این زمان را صرف کرده ام
تا به تو عشقی را بدهم که باید داشته باشی
بدون انتظار
همین حالا

بدان
که اکنون زمان سرپیچی است
همه ما باید قبل از مردن زندگی کنیم
و ما بدون تردید، بدون بدگمانی
بدون ترس از شکست و بدون هراس از رنج
با هم آینده را خواهیم ساخت
بگذار که یک بار دیگر به تو بگویم
منتظرم بمان



پی نوشت: این شعر یک ترجمه آزاد است از آهنگ  Attendre سلین دیون
این نوشته در ترجمه ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

3 دیدگاه دربارهٔ «منتظرم بمان…»

  1. عتیق می‌گوید:

    آینده از آنِ کسانی است که می دانند چگونه منتظر بمانند…

  2. stren divinsky می‌گوید:

    محشر بود… واقعیتم هست؟؟؟!!!

  3. عتیق می‌گوید:

    به نظر من آره. بعضی وقتها زمان که بگذره دیگه تو اون چیزی رو که می خواستی دیگه نمی خوای البته. می فهممی اون چیزی که می خواستی نبوده. اما اگه همچنان بخوای یه حدیث هست از حضرت علی که میگه هر کس چیزی را بخواهد به همه یا بخشی از آن می رسد. برای من که همیشه درست بوده.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.