زندگی

از مزایای سمینارهای غیر مرتبطی که باید اجبارا در آنها شرکت کنم این که بعضی وقتها به نتایج جالبی می رسم در باره زندگی. امروز هم خودم از آنچه فهمیدم تعجب کردم. داشتم به المان های مهم زندگی یک فرد فکر می کردم. عناصر تاثیر گذار. از نظر من خانواده، جامعه، تواناییها و استعدادهای شخصی فرد، فلسفه او در زندگی، آموزش، کار، پول، تفریح، آزادی و عشق مهمترین چیزهایی هستند که می توانند سرنوشت یک فرد را رقم بزنند؛ انتخاب هایش را توجیه کنند؛ یا باعث شوند که او احساس خوشبختی یا بدبختی کند. سعی کردم رابطه اینها با هم را پیدا کنم. از نظر تاثیرگذاری  خانواده و فلسفه زندگی فرد مهم ترینند؛ بعد توانایی های شخصی اش، احتماع و آموزش؛ بعد کار و پول و تفریح و درنهایت عشق. از لحاظ تاثیرپذیری عشق بیش از همه متاثر است از بقیه. بعد آموزش و پول و تفریح و کار؛  بعد فلسفه زندگی و آزادی و توانایی های فردی؛ خانواده و جامعه هم کمترین تاثیرپذیری را دارند. عجیب اینکه آدم وقتی احساس خوشبختی می کند که عاشق شود. در حالیکه عشق نه تنها روی هیچ جنبه دیگری از زندگی تاثیر نمی گذارد بلکه خود برآیند و متاثر از همه آنهاست. شاید وقتی عاشق می شویم که بقیه جنبه های زندگی امان با هم به تعادل برسند. شاید.

پی نوشت: یک چیزی که تازه به ذهنم رسید این است که… آدم تا سلامت نباشد نمی تواند از بقیه ابعاد زندگیش لذت ببرد. سلامت جسمی، روحی و حتی … هورمونی!

این نوشته در فیلسوفانه ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.