ای کاش می شد آرامش را ذخیره کرد…

ای کاش می شد یک کمی از کسالت این دو روز را ذخیره کرد برای روزهای شلوغ بعد. حیف که نمی شود اما. یا باید هزار تا کار داشته باشی یا هیچ کار. نه اینکه کار نداشته باشم. دارم. مقاله ام یکی دو ساعتی کار دارد. خانه هم. اما از ترس اینکه این دو هم تمام شوند انجامشان نمی دهم. ذخیره اشان کرده ام برای فردا. یا برای پس فردا. یا برای دقیقه نود مثلا. نمی دانم. ولی امروز کسالت بار ترین روز چند ماه گذشته ام بوده است… و من متنفرم از بی کاری و بی خبری و بی هیجانی و حتی بی استرسی!
این نوشته در یادداشت های روزانه ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.