این یک بار

سرماخوردگی خانه نشینم کرده. می گویم چند سال بود که اینجوری سرما نخورده بودم. می گوید ۶ ماه پیش هم که توی زمستان سرما خوردی همین را گفتی. من البته یادم نمی آید اما با خودم فکر می کنم که حتی اگر هم حرفش درست باشد این بار از آن بار شدیدتر است. نباید اینجوری بزنند توی پَر یک آدم مریض. مگر نه؟
این نوشته در یادداشت های روزانه ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 دیدگاه دربارهٔ «این یک بار»

  1. ساغر می‌گوید:

    هاهاهاهاها! من هم این حرف را می زنم هر وقت مریض می شوم، انگار هر بار بی حوصله تر و ناصبورتر می شوم!

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.