انگیزه

افتاده ام بین یک سری آدم که می گویند انگیزه نداریم کارهایمان را تمام کنیم. من نمی فهمم اصلا که این انگیزه چیست که اینها ندارند. به نظر من همین که اینقدر کار هست خودش به اندازه کافی انگیزه است که آدم یک تکانی به خودش بدهد. کار خودش بزرگترین انگیزه است و اگر کاری خودش درون خودش یک انگیزه، یک هدف نداشته باشد شاید اصلا نباید که انجام شود. نمی دانم. ولی این روزها بزرگترین دغدغه ام این است که این «انگیزه» را پیدا کنم و بدهم دست آنهایی که دارند در به در دنبالش می گردند. راستی انگیزه خانم است یا آقا؟
این نوشته در تردیدها و دغدغه ها, هیچ, یادداشت های روزانه ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.